استرس
ساده اما سخت
درباره وبلاگ


خدایا قلبم را پر از مهربانی کن و محبت را از من نگیر




نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 31
بازدید هفته : 75
بازدید ماه : 68
بازدید کل : 79980
تعداد مطالب : 104
تعداد نظرات : 45
تعداد آنلاین : 1

نويسندگان
صدرا

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
چهار شنبه 11 بهمن 1391برچسب:, :: 18:45 :: نويسنده : صدرا

چه کنم جدیدا خیلی حساس شدم قرار بود شاد بنویسم و شاد زندگی کنم اما اینقدر لوس شدم که دیگه نمی تونم جلو اشکمو بگیرم تا لجم در میاد گریه میکنم امروز باز داشتم از اعصاب خوردی میترکیدم فکر کن دکتر یه سرم برای عملم نوشته بود که کسی تو این شهر داغون اسمشو حتی نشنیده بود داروخونه حلال احمر و امام و  22 بهمن که کلا گاگول، نمی دوستن سرم خوراکی هست یا تزریقی رفتم حتی تو بخش بیمارستان اونها هم گیجتر.

از مسئول داروخونه حلال احمر می پرسم از کجا این دارو رو تهیه کنم با بی توجهی میگه نمیدونم هی چی میگم بابا از سوپر بگیرم خوب بگو تا برم دنبالش فقط میگفت بیرون اخه اینجا ناصر خسرو نداره که برم بازار ازاد. دوست داشتم همچین بزنم تو صورتش که شیشه عینک جای لنز رو تو چشاش بگیره خلاصه رفتم کالای طب البته خودم چند تا رو رفتن تا میگم سرم گلایسین میخوام طرف برگشته میگه ((ها))

ای کاش میشد بگم درد. اما سکوت کردم و پرسیدم نداری میگه برو داروخونه دوست داشتم بگم خفه اما باز هم دندونهامو رو هم فشار دادم.اومدم بیرون یه پارک تو کوچه فرعی بود رفتم اونجا زنگ زدم به دوستم که شوهرش کالای طب داره دوستم وقتی کلافگی منو دید گفت تو برو به کارهای دیگت برس اونجا رو همه شوهرم میشناسه خلاصه از همه همکاراش پرسید بودحتی داروخانه و بیمارستان اما کسی نشنیده بود اسم این سرمو. تا بالاخره کشف شد 6 ماهه که اصلا تولید نشده و نیست تو بازار برگشتم رفتم بیمارستان که حداقل داروی مشابه رو اسمی بگیرم ساعت 11/5 بود همه رفته بودن از یه دکتر دیگه پرسیدم میگه چون نیست گفتیم خودتون بگیرین

و تا نیارین هم عمل نمیشین تا باز این سرم بیاد تو بازار . ای بابا یعنی سرم نمکی کارشو نمیکنه نمی دونم فردا بیا دکترت هست بپرس.

بمیرین همتون بمیرین اخه درد همه تو سرتون من توی این تحریم درد بکشم به جون کی نفرین بفرستم تا کی باز دارو تولید بشه.

حالم داشت بهم میخورد رفتم پیش متخصص بیهوشی برای تست اقا باید ساعت 11 میامد ساعت 11/20 بود هنوز نیامده بود بعد اون دکتر دیگه که باید تا 12 میموند مریض اومده بود و دکتر رفته بود مریض پرسید مگه دکتر تا چند هست منشی گفت 12 و هر سه ساعت و نگاه کردیم 2 دقیقه ار 12 گذشته بود معلوم نبود دکتر کی رفته.

از چی حرص نخورم

اما بالاخره دارو رو تونستم از یکی از بیمارستانهای تهران از بخش جراحی پیدا کنم و قرار شد برام بفرستن و من فردا می خوام برم روی دکتر رو کم کنم که تونستم پیداش کنم.

یک شنبه عمل دارم برام دعا کنین.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: