ساده اما سخت
درباره وبلاگ


خدایا قلبم را پر از مهربانی کن و محبت را از من نگیر




نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 161
بازدید دیروز : 20
بازدید هفته : 248
بازدید ماه : 241
بازدید کل : 80153
تعداد مطالب : 104
تعداد نظرات : 45
تعداد آنلاین : 1

نويسندگان
صدرا

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
شنبه 27 خرداد 1391برچسب:, :: 17:50 :: نويسنده : صدرا

خنکای عصر و گرگ ومیش شدن هوا بعد از یه روز آفتابی و سکوت محوطه هتل بعد از آن همه جنب و جوش مردمی با ملیتهای مختلف که بدون در نظر گرفتن سیاستهای خاص این دوره شاد در کنار هم روز را شب میکنند و این موقع در لابی در ارامش نشستند مارا به کنار استخر میکشاند تا رها از هزار اما و اگر و بدون دقدقه در کنار هم بنشینیم و تلخی کاممان را به خوشی دلمان شیرین کنیم و من بی پروا سر بر روی شانه اش بگذارم و بتوانم بدانم که او از آن من است تا هیچ محدودیتی نداشته باشیم. ارامشی بود آن روزها در وجودمان و چه راحت با دانستن اینکه کسی متوجه گفته های ما نیست در هر موردی صحبت میکردیم و سرخوش سربسر پسرک بی دست و پای بارچی می گذاشتیم که امکان نداشت از هر چند سفارش یکی از دستش نیافتد و یا دختر مهماندار را و یا پسر چشم چرانی را که اینجا تنها مانده بود و با حسرت زوجهای شاد را دست در دست میدید. و مکانی نبود که در شیطنتهای کودکانه مان سرک نکشیده باشیم. در کنار هم فضای شب را با صدای خنده هایمان پر میکردیم، من و او در آنجا ما بودیم و او گفت فهمیده که بی من و من بی او نمیتوانیم و چه قصه ایست عشق ما که حال او و من دور از همیم.



نظرات شما عزیزان:

ربولي حسن كور
ساعت18:17---29 خرداد 1391
سلام

بين دوقسمت خاطراتتون خيلي فاصله افتاده ها!
پاسخ:درست میگید اما روزهای پر مشغله مانع از یادآوری خاطرات خوش میشه حرف برای گفتن زیاد دارم و وقت برای نوشتن کم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: