ساده اما سخت
درباره وبلاگ


خدایا قلبم را پر از مهربانی کن و محبت را از من نگیر




نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 200
بازدید دیروز : 20
بازدید هفته : 287
بازدید ماه : 280
بازدید کل : 80192
تعداد مطالب : 104
تعداد نظرات : 45
تعداد آنلاین : 1

نويسندگان
صدرا

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
شنبه 6 خرداد 1391برچسب:, :: 17:54 :: نويسنده : صدرا

با این کارش اعتمادمو از همه از بین برد و حالا فکر میکنم که همه منو مثل اون نگاه می کنن من دلم نیامد شرم نگاهشو ببینم وقتی گفت لباسی که از من قرض گرفته پاره شده و با خودم گفتم فدای سرش چرا برای مال دنیا باید یک آدم رو شرمنده کنم و از حق خودم به خاطر اون گذشتم و دیگه سوال نکردم و و فقط نصف قیمت لباسی رو که بهش داده بودم و خودش خواست رو گرفتم و خودم ضرر کردم گرچه حالا حتی با  قیمت واقعیکه پرداخت کرده بودم اون لباس رو هم نمی تونم بخرم چه برسه به نصفه قیمتش که بمن داد. حتی پول کامل لباسی که خودم فقط چند بار پوشیده بودم و تقریبا نو بود و دوستش هم داشتم رو هم نگرفتم چرا چون اون ناراحت بود و دوست نداشتم بیشتر از این شرمنده بشه و دیگه فراموش کردم که اون لباس رو داشتم تا دیروز که فهمیدم به من دروغ گفته و لباس پاره نشده و به قول راوی می خوسته با من شوخی کنه اما اگه شوخی بود بعد دو هفته باید میگفت یا وقتی دور هم بودیم دستم میگرفتند و می خندیدیم اما نگفت ولی چه حالی شدم وقتی فهمیدم ده دقیقه فقط سکوت کرده بودم که راوی کلافه شده بود و هرچی دورم می گشت نگاهش نمیکردم که باعث شد حاشا کنه که بابا من دروغ گفتم، ناخود آگاه اشکام ریخت و گفتم من خودم تنش دیدم که دیگه طرف درست قضیه رو لو داد ازاینکه   که مراعات حال اون آدم رو کرده بودم متنفر شدم و با خودم مجسم کردم که وقتی من نخواستم شرمشو ببینم و بدون سرکوفت زدن از پیشش رفتم حتما یک پوز خند هم نثار من کرده و کار منو از خریتم دونسته نه از محبتم و خوشحال شده که لباس مورد علاقه اش رو یک سوم قیمت بدست آورده و من که صبح تا شب محل کارم با هزار درد سر و سختی حقوقی میگیریم و به نظر اون مفتی مفتی پول می گیرم به جاییم بر نمی خوره آره نه پاره شدن نه گم شدن اون لباس چیزی از من کم نمیکنه اما دیروز به معنی واقعی دلم شکت و موندم تو کار خودم که من مهربونم یا خر که میتونن منو گول بزنن یا اون زرنگ بوده و برد کرده و من احمق که بازنده شدم.

باشه آدمها خیلی از شما تا به حال به من ضرر رسیده و ندید گرفتم و باز به خیال خودم مهربونی کردم اما دیگه بسه دیگه مهربونی نمیکنم و فقط به فکر خودم میمونم و اما باز هم مثل شما نخواهم بود که از دیگران برای خودتون پله میسازید تا به خواسته هاتون برسید. فقط دیگه کاری براتون نمی کنم. اون هم از اون یکی دیگه که باید زنگ بزن تا ثابت کنم که بفکرش هستم و اون فقط وقتی زنگ میزنه که پول قرض میخواد درسته که همیشه هم پول رو برگردونده اما این هم زشته که وقتی پول بخوای زنگ میزنی و دیگه از من یادت میره بماند، که اون یکی دیگه کلا یادش رفته.

حالا واقعا من خرم یا مهربون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: